محمد عنبرسوز | شهرآرانیوز؛ از حدود دو ماه قبل بود که یک پلتفرم تازه با نخستین سریال خود به شبکه نمایش خانگی اضافه شد. پلتفرم رایگان «تماشاخونه» که قصد دارد اتفاقی تازه را در شبکه خانگی رقم بزند، «آمستردام» را به عنوان نخستین مجموعه خود روانه سرویسهای استریم کرده و با واکنشهای منفی روبه رو شده است. «آمستردام» که به وضوح سریال خاک گرفتهای است و از تولیدش چند سالی میگذرد، اثری در گونه مافیایی به حساب میآید که از سریالهای محبوب خارجی تأثیر گرفته، اما حتی موفق نمیشود که کپی با کیفیتی از آن محصولات ارائه کند.
شروع به کار یک پلتفرم جدید در ایران، آن هم با خصلت مهم رایگان بودن، فی نفسه اتفاقی خوشایند و امیدوارکننده محسوب میشود؛ زیرا شرایط پلتفرمهای ایرانی در سالهای اخیر اصلا به نفع مخاطبان نبوده است. سه پلتفرم «نماوا»، «فیلیمو» و «فیلم نت» در ایران به پخش سریال و برنامههای غیرنمایشی میپردازند که بر اساس سیاست کلی آن ها، اغلب یک محصول باکیفیت و درجه یک، لابه لای چند سریال یا برنامه متوسط و ضعیف، عرضه میشود.
این در حالی است که شرایط اقتصادی حاکم بر جامعه ایرانی و قدرت خرید مردم، به خانوادهها اجازه نمیدهد که ماهانه حق اشتراک سه سرویس فیلم و سریال را پرداخت کنند. بدین ترتیب، گروهی از مخاطبان به دانلود غیرقانونی همان معدود سریالهای باکیفیت روی میآورند.
در چنین وضعیتی، ظهور یک پلتفرم رایگان میتواند هم به نفع مردم باشد و هم تا حدی تعادل را به بازار توزیع سریال برگرداند؛ به این شکل که میتوان امیدوار بود که در بلند مدت مواردی همچون تبلیغات، مانور بر روی قیمت اینترنت، بستههای مختلف اشتراک و... اهمیت خود را از دست بدهند و صرفا ارزش کیفی محصولات تعیین کننده استقبال مردم از یک پلتفرم و نهایتا سود حاصل از تبلیغات باشد. با این همه، تماشاخونه دو اشتباه بزرگ را در توزیع نخستین سریالش مرتکب شده که اگر اصلاحش نکند، نمیتوانیم به رونق گرفتن این قبیل پلتفرمهای رایگان چندان خوش بین باشیم.
مورد اول، حجم آزارادهنده تبلیغات روی هر قسمت از «آمستردام» است که رسما بیننده را کلافه میکند و مورد دوم کیفیت پایین خود سریال است. پلتفرمهای رایگان اگر سریالهای بهتری تولید کنند، لازم نیست دو بار تبلیغات میانی در اثر بگنجانند و انواع زیرنویسها را به خورد مخاطب بدهند. برعکس، سریال خوب میتواند با افزایش تعداد مخاطبان و در نتیجه بالارفتن قیمت تبلیغات ابتدایی، به سود مالی مناسب نیز دست یابد.
«آمستردام» روایتگر قصه یک خانواده مافیایی است که با تجارت ماده مخدر نایابی به همین نام به ثروت و قدرت زیادی دست یافته است. رئیس این باند فردی به نام شهاب است که گذشته او و روابطش با دیگران ساختار کلی سریال را تشکیل میدهد. چند گروه مافیایی، تعدادی داستان عاشقانه چندضلعی، نمایش بی پرده فساد در این خانوادهها و در نهایت فریاد و خشونت فراوان از مهمترین ابزارهای خالقان «آمستردام» برای شکل دادن به قصه است.
فیلم نامه این اثر به قدری از آثار معروف خارجی الهام گرفته که دیگر نمیتوانیم اسم این کار را اقتباس یا الهام گرفتن بگذاریم؛ بلکه میتوان گفت با یک کپی چندپاره از «پیکی بلایندرز»، «بازی تاج و تخت»، «بریکینگ بد» و چند سریال خارجی دیگر طرفیم که همگی جنبه عاریتی و تزئینی دارند. اما مهمترین نکته فیلم نامه این اثر -لااقل از نظر نویسندگانش- شکل دیالوگ نویسی آن است.
در «آمستردام» با انبوهی از آدمهای حاضرجواب مواجهیم که بعضا تلاش میکنند با عبارتهای حکیمانه و کوبنده یکدیگر را سر جای خود بنشانند. این اتفاق، اگرچه در چند مورد جالب به نظر میرسد، اما در مجموع تصنعی از آب درآمده و کمکی به قصه نحیف و تکراری سریال نمیکند.
وضعیت کارگردانی «آمستردام» از فیلم نامه آن هم بدتر است. سازندگان این سریال، به معنای دقیق کلمه، نسبت به مسائل فنی و اجرایی بی اعتنا و سهل انگارند؛ به طوری که کیفیت سمعی و بصری این مجموعه ناامید کننده از آب درآمده و جزئیاتش -به طور مشخص گریم، طراحی صحنه و طراحی لباس- آن قدر خام است که بعضا به سوژه طنز در شبکههای اجتماعی تبدیل شده است.
همین ضعف اجرایی در عرصه بازی بازیگران هم به وضوح مشاهده میشود؛ جایی که ظاهرا نه کارگردان تلاش و تبحر زیادی برای بازی گرفتن از هنرپیشههای کارکشته به خرج داده است، نه بازیگران کار را جدی گرفته اند. در مجموعهای که نسبتا پربازیگر محسوب میشود، فقط بازی شهرام حقیقت دوست است که بیننده را با خود همراه میکند و تا حدی از تیپ بودن میگریزد؛ موضوعی که بخش عمدهای از آن به شخصیت و ظرافتهای بازیگری خود هنرپیشه بازمی گردد.